نفی

یوشارویس درلحظه ی مرگ کسی که برایش بسیارعزیزبوداین واژه هارانوشت :
مامیمیریم اماتومی مانی ابدیت ازآن توست ودرابدیت هم چون نقاطی بی اهمیست دراین جهان واقعیت ها به یادنمی آییم بلکه هم چون برگ های سبزی خواهیم بود که دریک لحظه ی ویژه درشاخه های درخت زندگی جوانه خواهندزد.
این برگ ها ازدرخت سقوط می کنند امابه فراموشی سپرده نمی شوند چون توهمواره خودرادرمیان آنها به یادخواهی آورد.
نظرات 3 + ارسال نظر
قلندر دوشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 02:36 ق.ظ http://atb.blogsky.com

سلام دوست عزیز. آقا مجید.

وبلاگ قشنگی داری.
دست به قلمت خیلی خوبه.

و خوب تر از اون چقدر خوبه که به زندگی امیدواری!!

بای عزیز.
راستی اگه وقت داشتی به وبلاگ درپیتیه من هم یه سربزن!!

پدرام چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 08:31 ق.ظ http://OstadSiavash.persianblog.com

مثل برگی خشک و تنها , روی شاخه موندم اینجا , می ترسم , توی چنگ وحشی باد , برم از خاطر و از یاد , بپوسم . زببا بود ./

چشمان یک عبور پنج‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 11:35 ب.ظ http://www.oobor.mihanblog.com

از پائولو کوئلو نوشتی و من خوشحالم که با یک نفر دیگه آشنا شدم که حداقل یک علاقه مشترک داریم ...... بر قرار باشی !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد