گوشه ای از نوشته های صادق هدایت درکتاب بوف کور


زندگی من بنظرم همانقدرغیرطبیعی نامعلوم وباورنکردنی میاید که نقش قلمدانی که باآن مشغول نوشتن هستم گویا یک نفرنقاش مجنون وسواسی روی جلداین قلمدان را کشیده اغلب به این نقش که نگاه می کنم مثل این است که بنظرم آشنا میاید شایدبرای همین نقش است ...شایدهمین نقش مراوادار به نوشتن می کند

درزندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح  راآهسته ودرانزوامی خورد ومی تراشد


نظرات 4 + ارسال نظر
غریبه شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 04:30 ق.ظ

صادق شخص برگی بود

آزیتا یکشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 11:21 ق.ظ http://azi.blogsky.com

درزندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح راآهسته ودرانزوامی خورد ومی تراشد...
زیباست منم صادق را دوست دارم
مرسی که پیشم اومدی

پدرام یکشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 06:34 ب.ظ http://OstadSiavash.persianblog.com

وبلاگ بسیار خوبی داری و مطالب خوبی داخل وبلاگت میشه پیدا کرد . زیباترین یادداشتت بنظر من اسیر از فروغ فرخزاد بود . موفق باشی . ضمنا من پدرام هستم نه سیاوش ... ./

مجتبی دوشنبه 23 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 02:51 ق.ظ http://mojtaba1539.blogfa.com

خیلی لذت بردم از گشت زدم توی وبلاگ شما.برای نظر دادن قسمت بود که روی متن صداق هدایت عزیز نظر بزارم.موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد