سیاوش غروب آفتاب

چشمای منتظر به پیچ جاده

دل هوره های دل پاک و ساده

پنجره ی بازوغروب پاییز

نم نم بارون توخیابون خیس

یادتوهرتنگ غروب تو قلب من می کوبه

سهم من از باتو بودن غم تلخ غروبه

غروب همیشه برای من نشونی از توبوده

برام یک یادگاریه

جزءاون چیزی نمونده

توذهن کوچه های آشنایی

پرشده از پاییزتن طلایی

تونیستی و وجودم و گرفته

شاخه ی خشک پیچک تنهایی

یادتوهرتنگ غروب تو قلب من می کوبه

سهم من از باتو بودن غم تلخ غروبه

غروب همیشه برای من نشونی از توبوده

برام یک یادگاریه

جزء اون چیزی نمونده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد