تنهادیروزبودکه خویشتن راچون ذره ای لرزان وناموزون درجهان هستی پنداشتم اکنون میدانم که خودجهانم وهمه هستی باذراتی موزون درمن نوسان است. آنهادربیداری خویش به من می گویند :((تووجهانی که درآن زندگی می کنی جزدانه ی ماسه ای درساحل بی کنار دریایی بیکران نیستند.)) ومن دررویایم به آنها می گویم :((من خوددریای بی کرانم وهمه ی کائنات جزدانه ماسه هایی درساحل من نیستند.))
تنها یک باربه سکوت واداشته شدم: آن هنگام بود که کسی ازمن پرسید :((توکیستی؟))
نخستین اندیشه ی خدا یک فرشته بودونخستین سخن او یک انسان.
سلام ... همیشه موفق و شاد باشی گلم
موفق باشی
سلام. موفق باشی
واقعا زیبا بود.
راست میگی...
من آپم خوشحال میشم سر بزنی.
موفق باشی...
زیبا بود...ممنون سر زدی...راستی آپ کردم
سلام دوست عزیز...عبادات قبول...زیبا بود..دلت گرم....یا علی
سلام دوست عزیز.
وبلاگ زیبایی داری.
نوشتت خیلی زیبا یود.
ولی فکر نکنم نخستین اندیشه خدا یک فرشته باشه و نخستین سخن او هم یک انسان
از کجا معلوم که قبل از فرشته و انسان موجوداتی دیگر نبودند...!!
بای عزیز